جدول جو
جدول جو

معنی موزوع

موزوع(مَ)
نعت مفعولی از وزع. بازداشته شده. (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، پراکنده و پخش شده. سرشکن شده: مال و معاملات بر اتباع خویش موزوع گردانید. (ترجمه تاریخ یمینی ص 111)
لغت نامه دهخدا