معنی مور مور(مَ) موج. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). اشترک. شترک. نورد. کوهه. کوهۀ آب. خیزابه. خیزاب. آب خیز. (یادداشت مؤلف) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، راه پاسپردۀ هموار، هرچیزی نرم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا