مینکبرنی. لقب جلال الدین خوارزمشاه (617-628 هجری قمری). تلفظ و معنی دقیق کلمه هنوز معلوم نیست. فرهاد میرزا در زنبیل ص 204 آن را مرکب از دو کلمه منک = خال و بورن = بینی جمعاً به معنی دماغ خال دار دانسته است ولی این اظهار نظر بر اساسی نیست. بعضی از ترک شناسان اروپائی آن را مینک برتی = دادۀ خدا معنی کرده اند ولی این ضبط بر خلاف تمام نسخه های قدیمی است که در آنها کلمه به صورت منکبرنی آمده است. در دائره المعارف اسلام چاپ جدید ذیل جلال الدین نویسد: معنی درست کلمه معلوم نیست. با این وصف آقای حسین آلیاری در مجلۀ دانشگاه ادبیات تبریز شمارۀ چهارم سال هجدهم شمارۀ مسلسل 80 به استناد سکه ای که نوشته اند در اختیار زامباور بوده است و به استناد بیتی از دیوان کمال الدین اسماعیل که کلمه مورد بحث در آن بیت منکبرتی ضبط شده این ضبط را اصح دانسته اند. بهرحال صورت دقیق کلمه به وجهی که مورد یقین و یا اطمینان کامل باشد معلوم نیست در بیشتر نسخه های کهن مورد اعتماد کلمه منکبرنی است و نیز در نسخۀ دیوان کمال اسماعیل مورخ به سال 685 هجری قمری که در اختیار آقای دکتر حسین بحرالعلومی چ دیوان کمال است کلمه ’منکبرنی’ آمده و بنابراین بر طبق نظر مرحوم قزوینی فعلاً باید اکثریت نسخ را تبعیت نمود تا دلیل قاطعی یافت شود. سلطان جلال الدین منکبرنی فرزند ارشد سلطان محمد خوارزمشاه هنگام فرار از سلطان محمد از سپاهیان چنگیز، همراه پدر بود، محمد در جزیره آبسکون وی را به جانشینی نامزد کرد و دو برادر او را به قبول حکم او مأمور ساخت. پس از مرگ محمد برادران، در صدد قتل جلال الدین برآمدند. وی به خراسان گریخت و از آنجا به هرات رفت. جلال الدین تا سال 628 هجری قمری که سال قتل اوست پیوسته با مغولان و پادشاهان ایران و نیز خلیفه و ملکۀ گرجستان در حال جنگ و گریز بود. در 28 رمضان 627 از سلطان علاءالدین کیقباد از سلاجقۀ روم در نزدیکی ارزنجان شکست خورد و به آذربایجان گریخت و لشکریان خود را به دشت موغان به استراحت فرستاد و خود به عیاشی و شرابخواری پرداخت و چون شنید که مغول از طریق زنجان عازم آذربایجان اند دیگر دیر شده بود و نتوانست خود را به لشکریان برساند مغول بر سر او تاختند. وی به کنارارس گریخت و از آنجا به ارومیه رفت تا از ملوک آن سامان کمک گیرد اما کسی او را یاری نکرد. در نزدیکی دیاربکر مغولان بر سر او ریختند ولی او جان به در برد و به میافارقین فرار کرد و در نیمۀ شوال 628 در کوههای اطراف آن شهر به دست جمعی از کردان به قتل رسید. رجوع شود به نقثه المصدور، سیرت جلال الدین تاریخ مغول عباس اقبال، تاریخ عمومی اقبال، دستورالوزرا. و رجوع به خوارزمشاهیان و جلال الدین در این لغت نامه شود