معنی منقصه منقصه (مَ قَ صَ / صِ) منقصه. منقصت. نقص. عیب. کاستی: اخلاص و صدق و منقبه داریم و خود نداشت غدر و نفاق و منقصه تا خاندان ماست. خاقانی. رجوع به منقصه و منقصت شود لغت نامه دهخدا