معنی منفلق منفلق(مُ فَ لِ) شکافته و پاره گردنده. (آنندراج). شکافته شده و پاره پاره گردیده. (ناظم الاطباء). دریده. چاک خورده، طلوع کرده. دمیده: غنچۀ امانی منفتق، صبح آمال منفلق. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 28) لغت نامه دهخدا