جدول جو
جدول جو

معنی منعه

منعه
(مَ نَ عَ / مَ عَ)
عزّ. (اقرب الموارد). قوتی که شخص دفع می کند بدان کسی که وی را اراده نماید. (ناظم الاطباء) : هو فی عز و منعه، او در ارجمندی است و با خود حمایت کنندگان و پشتی دهندگان دارد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، ازال منعهالطائر، یعنی زایل شد آن قوت از مرغ که بدان ممانعت می کرد کسی را که ارادۀ وی را داشت. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا