معنی منصب منصب(مُ نَصْ صَ) ثغر منصب، دندان همواررسته. (منتهی الارب). دندانهای هموار و برابر رسته. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، ثری منصب، خاک نمناک برهم نشسته. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا