جدول جو
جدول جو

معنی منسک

منسک(عَ)
عبادت کردن. (تاج المصادر بیهقی). پرستیدن و پارسا گردیدن. نسک. نسک. نسک. نسک. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). عبادت کردن و زهد ورزیدن و تقشف. (از اقرب الموارد). عبادت کردن و قرآن خواندن. (غیاث) ، قربانی لوجه اﷲ. (کشاف اصطلاحات الفنون) (از اقرب الموارد). قربانی کردن. (غیاث). قربانی کردن برای خدای تعالی. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا