جدول جو
جدول جو

معنی منزعه

منزعه
(مَ زَ عَ)
کمان که زه از وی دور باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بازگشت، پایان کار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، رای و تدبیر که مرد به سوی آن بازگردد و رجوع کند. و منه: و اﷲ لتعلمن اینااضعف منزعه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، سنگی که بر آن آبکش ایستد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، شراب طیب المنزعه، شراب نیکومقطع شرب. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). شراب خوش آیند و گوارا. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا