جدول جو
جدول جو

معنی مندک

مندک(مَ دَ)
کساد و ناروایی متاع و کالا باشد. (فرهنگ جهانگیری). کسادی و ناروایی اسباب و کالا باشد. (برهان). کساد و ناروا و بی قیمتی متاع و کالا. (انجمن آرا) (آنندراج). جهانگیری ورشیدی این بیت مولوی را شاهد آورده اند:
رستم و حمزه و مخنث یک بدی
علم و حکمت باطل و مندک شدی.
(مثنوی چ نیکلسن دفتر ششم ص 373).
و مندک ّ عربی و اسم فاعل از اندکاک است به معنی برابر و هموار گردیدن (مکان) و ویران شدن. (حاشیۀ برهان چ معین). این کلمه را صاحب جهانگیری فارسی شمرده و بیتی از مولوی را شاهد آورده، ولی غلط است و کلمه عربی است از دک ّ به معنی کوفته و ویران است. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، پاره پاره. (غیاث) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا