معنی منخنقه منخنقه (مُ خَ نِ قَ) خفه شده. منخنق. (ناظم الاطباء). گوسفندی که به گلوافشار کشته شود. (مهذب الاسماء) : حرمت علیکم المیته و الدم و لحم الخنزیر و ما اهل لغیر اﷲ به و المنخنقه و الموقوذه و المتردیه و النطیحه و... (قرآن 3/5) لغت نامه دهخدا