معنی منخزع منخزع(مُ خَ زِ) بریده گردنده. (آنندراج) (از منتهی الارب). بریده شده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، خمیده گشته از بسیاری عمر و یا از ضعف. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به انخزاع شود لغت نامه دهخدا