جدول جو
جدول جو

معنی منتقر

منتقر(مُ تَ قِ)
بازکاونده از چیزی. (آنندراج) (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، برگزیننده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، خواننده بعض را از قوم. (آنندراج) (از منتهی الارب). آنکه دعوت می کند و می خواند بعضی از قوم را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، آنکه می کند و کنداگری می کند چوب را. (ناظم الاطباء) (ازمنتهی الارب). رجوع به انتقار شود، منتقرالعین، آنکه چشم وی در مغاک فرورفته باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا