معنی مناطحه مناطحه (عَ) با یکدیگر سرو زدن. (المصادر زوزنی). شاخ زدن گاو و جز آن. نطاح. (از اقرب الموارد). رجوع به مناطحه شود، به جنگ انداختن قچقار را. (از ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا