معنی مناسمه مناسمه (عَ مَ) فاانبوییدن. (تاج المصادر بیهقی). یکدیگر را بوییدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). یکدیگر را بوییدن و به هم نزدیک شدن. (از اقرب الموارد) ، سرگوشی گفتن. (ناظم الاطباء). با کسی در گوشی سخن گفتن. (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا