جدول جو
جدول جو

معنی ممیز

ممیز
(مُ مَیْ یِ)
تمیزکننده و جداکننده خوب را از زشت. (غیاث اللغات) (آنندراج). تمیزدهنده و جداکننده. بافراست و زیرک و دانا و فرق گذارنده. (ناظم الاطباء) :
دل است و جان ممیز آدمی را
کز این دو یافت بیشی و کمی را.
ناصرخسرو.
هرچند بیشمار مر او را فن است
خوار است سوی مرد ممیز فنش.
ناصرخسرو.
نیست بازی با ممیزخاصه او
که بود تمییز و عقلش غیب گو.
مولوی.
، بررسی کننده محصول ملکی یا املاکی برای تعیین مقدار آن. آنکه تمیز ارتفاع مزرعه کند. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، مأمورتشخیص مالیات. آنکه در ناحیتی از نواحی مالیاتی حسب موازین قانونی به تشخیص و مطالبه و وصول مالیات مأمور است. آنکه مقدار خراج معلوم دارد.
- سرممیز، آنکه به کار چند ممیز نظارت دارد و حسب موازین قانونی در قسمتی از امور مالیاتی واجرای مقررات مربوط به تشخیص و وصول مالیات وظایفی برعهده دارد.
- کمک ممیز، آنکه زیر دست ممیز و حسب دستور او به امور مالیاتی پردازد.
- ممیز کل، آنکه بر چند حوزۀ مالیاتی و اعمال ممیزان و سرممیزان و کمک ممیزان نظارت دارد و وظایفی حسب موازین قانونی به عهدۀ اوست.
، بلیطفروش و مفتش بلیط در واگنها و جز آن. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، ویرگول. (یادداشت مرحوم دهخدا) ، در ریاضیات خط کوتاه موربی است بدین شکل (/) که معمولاً در کسر اعشاری برای جدا کردن اعداد صحیح از اعداد کسری و اعشاری به کار می رود. رقم اول از سمت راست بعد از ممیز نمایندۀ یک دهم ها و عدد دوم نماینده یک صدم ها است، مثلاً 1/23 که خوانده می شود یک عدد صحیح و بیست و سه صدم (عدد دو مرتبۀ دهم و سه مرتبۀ صدم را نشان می دهد). نیز برای نشان دادن درصدبه کار رود با صفرهایی در بالا و پائین آن بدین شکل % مثلاً 5% خوانده می شود پنج درصد
لغت نامه دهخدا