زن که بچه را مضغه افکند. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). زنی که بچه خود را در حالی که پارچه گوشتی است بیفکند. (شرح قاموس) ، شاه ممصل، گوسپندی که شیرش برگردد و جدا شود در شیردوشه پیش از آنکه بر شیر خفته ریخته شود. (از منتهی الارب) (آنندراج). گوسپندی که شیر وی پیش از مسکه برآوردن بریده گردد. (ناظم الاطباء) ، مال تباه شدۀ بی جا و بنابایست خرج شده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)