معنی ممزق
- ممزق(عُ بَ)
- جامه پاره کردن. (منتهی الارب). پاره کردن. (ناظم الاطباء). تمزیق. (منتهی الارب). پاره کردن و دریدن. مزق. مصدر میمی است. (از اقرب الموارد) : مزقناهم کل ممزق (قرآن 19/34) ، ایشان را پاره پاره بازگسستیم از هرگونه گسستنی. (کشف الاسرار میبدی ج 8 ص 119)
