معنی ممرد - لغت نامه دهخدا
معنی ممرد
- ممرد
(مُ مَرْ رَ) - بناء ممرد، بنای ساده و مطول. بنای دراز. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بنای درخشان و ساده و هموار. (غیاث اللغات) (آنندراج) (مهذب الاسماء). خانه ساده کرده. (مهذب الاسماء). ساده. مملس. (یادداشت مرحوم دهخدا) : صرح ممرد من قواریر (قرآن 44/27) ، طارمی است از آبگینۀ پاک ساخته و نسوداده. (کشف الاسرار میبدی ج 7 ص 219). گفتی صرح ممرد است با جوشن مزرد. (سندبادنامه ص 121) ، بندکرده. محکم کرده. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا