جدول جو
جدول جو

معنی ممتعض

ممتعض(مُ تَ عِ)
خشم گیرنده. (از منتهی الارب). خشمناک. (ناظم الاطباء). خشمگین: بهاءالدوله بدان ممتعض و خشمناک شد و بفرمود تا آن غلام را پوست از سر تا پای بیرون کشیدند. (ترجمه تاریخ یمینی). امیر ناصرالدین از بی حفاظی و عذر او ممتعض شد و عزم ناحیت سیستان پیش گرفت. (ترجمه تاریخ یمینی) ، دشوار. (ناظم الاطباء). رجوع به امتعاض شود
لغت نامه دهخدا