معنی ملهی
- ملهی(مَ ها)
- لهو. (اقرب الموارد). لهو. بازی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، زمان لهو. (از اقرب الموارد) ، بازی گاه. (دهار). جای لهو. (از اقرب الموارد). جای بازی. ملعب. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، موضع اقامت: هذا ملهی القوم. (از اقرب الموارد) ، جای دیگدان: هذا ملهی الاثافی. (از اقرب الموارد) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
