معنی ملمول - لغت نامه دهخدا
معنی ملمول
- ملمول
(مُ) - سرمه چوب. ج، ملامیل. (مهذب الاسماء). سرمه کش. (منتهی الارب) (آنندراج). میل سرمه کش. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، نرۀ روباه و شتر. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد) ، قلم آهنی که از آن بر تخته های دفتر نویسند. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). آهنی که با آن بر صفحات دفتر نویسند. (از اقرب الموارد) ، سوراخ بینی. منخور. (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا