جدول جو
جدول جو

معنی ملک راندن

ملک راندن(شُ دَ)
فرمانروایی کردن. سلطنت کردن. حکومت کردن:
به عدل و کرم سالها ملک راند
برفت و نکونامی از وی بماند.
سعدی.
بس چون تو ملک زمانه بر تخت نشاند
هریک به مراد خویشتن ملکی راند.
سعدی (کلیات چ مصفا ص 845).
و رجوع به مادۀ قبل و بعد شود
لغت نامه دهخدا