جدول جو
جدول جو

معنی ملج

ملج(عَ / عِ لَ)
خاییدن خستۀ مقل را. (از منتهی الارب) (آنندراج). خاییدن هستۀ میوۀ مقل را. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، رفتن شیرناقه و خشک شدن چندانکه اندکی نمکین در پستان باقی مانده. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). رفتن شیر ناقه و اندکی از آن ماندن چنانکه هر که آن را بچشد طعم نمک در دهان خود احساس کند. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا