معنی مگو
- مگو(مَ)
- نگفتنی. (ناظم الاطباء).
- سرّ (راز) مگو، رازی که باید در پنهان داشتن آن منتهای کوشش را بجای آورد. سری که افشای آن خطرناک است. گاه نیز به طعن و تمسخر به حرف بی اهمیت یا رازی که برملا شده است اطلاق می شود: این سرّ مگو را کسی که نمی داند خواجه حافظ شیرازی است. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده)
