جدول جو
جدول جو

معنی مکتوف

مکتوف
(مَ)
اناء مکتوف، آوند به کتیف پیوند کرده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ظرف بندزده. (از اقرب الموارد) ، رجل مکتوف، مردی که دستهای وی را با طناب از پشت محکم بسته باشند. (ناظم الاطباء). کت بسته: تنقوز و تومن را مکتوف از اردو بیاوردند. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا