جدول جو
جدول جو

معنی مک

مک(مِ)
عمل مکیدن. هر یکبارکار مکیدن را یک مک می نامند: وقتی این بچه دوتا مک به پستان می زند شیرم تمام می شود. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده). و رجوع به مادۀ قبل شود.
- مک زدن، مکیدن. بیرون کشیدن مایعی از ظرف آن به وسیلۀ لب و دهان یا وسایلی مانند تلمبه و آب دزدک که هوا را تخلیه می کنند و مایع را دردرون خود می مکند. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده)
لغت نامه دهخدا