قیمت کرده شده. (ناظم الاطباء). ارزیابی شده. و رجوع به تقویم شود، راست کرده شده. (ناظم الاطباء). برپاشده. قایم شده. راست ایستاده: آنگه فروبرد به زمین بی جنایتی این قامت مقوم و جسم جسیم ما. سنائی (دیوان چ مصفا ص 33). بی قوت ده اناملش نیست هفت اختر مکرمت مقوم. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 278). سرادق جلال و حشمت او را به طناب تأیید مطنب و مقوم گردانید. (سندبادنامه ص 8). شد درخت کژمقوم حق نما اصله ثابت وفرعه فی السما. مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 273)