معنی مقلو مقلو(مَ لُوو) گوشت بریان کرده. (آنندراج) (از اقرب الموارد). برشته شده و بریان شده در تابه. (ناظم الاطباء). تاب داده. بریان کرده. سرخ کرده. محمّص. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). - طین المقلو، گل بریان کرده. (مهذب الاسماء) لغت نامه دهخدا