جدول جو
جدول جو

معنی مقطوعه

مقطوعه
(مَ عَ)
تأنیث مقطوع. ج، مقطوعات. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مقطوع شود، قطعه (شعر). ج، مقطوعات: ملح من مقطوعاته فی کل فن قال:
یا حبذاالکأس من یدی قمر
یخطر فی معرض من الشفق
بدا و عین الدجی محمره
اجفانها من سلافهالفلق.
(از یتیمه الدهر ج 3 ص 262 و 263)
لغت نامه دهخدا