جدول جو
جدول جو

معنی مقرمط

مقرمط(مُ قَ مَ)
حروف تنگ نبشته. (حبیش تفلیسی). خط باریک و تنگ. (زمخشری). نبشتۀ درهم و باریک و پهلوی هم نوشته. (ناظم الاطباء). نوعی کتابت ریزو نازک. (تاریخ بغداد ج 9 ص 326). خطی تنگاتنگ. خطی که کلمات و حروف آن نزدیک به یکدیگر نوشته شده باشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : منشور بر سه دسته کاغذ به خط من مقرمط نبشته شد و آن را پیش امیر برد. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 148). آخرین قصه طوماری بود افزون از صد خط مقرمط و خادمی خاص آمده تا یله کند تا بیش کار نکند. (تاریخ بیهقی، ایضاً ص 656).
- مقرمط نوشتن، خط باریک و درهم نوشتن و سطرهای آن رابه هم نزدیک کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا