معنی مقرطق مقرطق (مُ قَ طَ) قرطق پوشانیده. کرته پوشانیده. پیراهن پوشانیده: هر که بدو بنگرد چه گوید گوید ماه متوج شده ست و سرو مقرطق. منجیک. مانند به باغ بلبلان از گل خوبان متوج و مقرطق را. قطران. و رجوع به قرطق و قرطقه و کرته شود لغت نامه دهخدا