جدول جو
جدول جو

معنی مقرر

مقرر(مُ قَرْ رِ)
قرار و آرام دهنده، برقرارکننده و ثبات ورزنده، باج و خراج برقرارکننده، به اقرار آورنده، بیان کننده و راوی و روایت کننده. (ناظم الاطباء) : محرر این فصول و مقرر این وصول محمد عوفی... می گوید. (لباب الالباب، ج 1 ص 1).
- مقرر دعوی، وکیل دعوی. (ناظم الاطباء).
، کسی که درس استاد را برای طالبان علم تقریر و شرح می کند. معید
لغت نامه دهخدا