پیش آهنگ لشکر. (مهذب الاسماء). یزک لشکر. (منتهی الارب). یزک لشکر و پیشقراول. (ناظم الاطباء). گروهی از لشکر که پیشاپیش آن باشد. (از اقرب الموارد). لشکری که پیش فرستاده شده باشد. (غیاث) (آنندراج). طلیعه. طلایه. پیشرو لشکر. چرخچی پیش لشکر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، کسی که از غایت شجاعت پیشرو لشکرباشد، بزرگ لشکر. (غیاث) (آنندراج)