معنی مقاوه مقاوه (مُ وَ) محافظت. صیانت. نگاهبانی. مقو. مقوه. (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به مقو و مقوه شود لغت نامه دهخدا