بینوایی. بی چیزی. تنگدستی. (از ناظم الاطباء). افلاس. مفلس بودن. حالت و چگونگی مفلس: مفلسی من تو را از بر من می برد سرکشی تو مرا از تو بری می کند. خاقانی. اسکندر و تنعم و ملک دو روزه عمر خضر و شعار مفلسی و عمر جاودان. خاقانی. شحنۀ این راه چوغارتگر است مفلسی از محتشمی بهتر است. نظامی. مفلسی دیو را یزدان ما هم منادی کرد در قرآن ما. مولوی (مثنوی چ رمضانی ص 89). مشتری را بهای روی تو نیست من بدین مفلسی خریدارم. سعدی. عشق است و مفلسی و جوانی و نوبهار عذرم پذیر و جرم به ذیل کرم بپوش. حافظ. و رجوع به مفلس شود