معنی مفروکه مفروکه(مَ کَ) قمله مفروکه، شپش مالیده. (ناظم الاطباء). مثلی است در میان مردم برای نشان دادن کمال انقیاد و ضعف. (از محیط المحیط) لغت نامه دهخدا