پراکنده کننده. (غیاث) (آنندراج). آنکه جدا می کند و پراکنده می نماید. (ناظم الاطباء). جدایی افکن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : روزگار که مفرق احباب و ممزّق اصحاب است میان ایشان تشتیت و تفریق رسانید. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 308). - مفرق الجماعات یا مفرق بین الجماعات، لقب عزرائیل. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : هادم اللذات و المفرق بین الجماعات. (سندبادنامۀ عربی ص 388، یادداشت ایضاً). و رجوع به ترکیب بعد شود. - مفرق الجمعیات، لقب عزرائیل. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ورجوع به ترکیب قبل شود. - مفرق النعم، ظربان که جانوری است گنده، مانند گربه و آن را بدان جهت چنین گویند که چون تیز دهد شتران بگریزند. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شغاره. انگورخوار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از حیوانات پستاندار و گوشت خوار از خانوادۀ خزها که شکار او از ماکیان است و پوستش را که بدون محاسبۀ دم تا حدود چهل سانتی متر طول دارد برای پوشاک دادوستدکنند و نوع قهوه ای پررنگ آن را مرغوب تر شمارند و نمس (راسو) هم از نوع سفیدپوست این جانور است. (از لاروس). ، آنکه می ترساند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)