جدول جو
جدول جو

معنی مفرط

مفرط
(مُ رِ)
از حد درگذرنده و مجازاً به معنی کثیر و بسیار. (غیاث) (آنندراج). آنکه از حد می گذراند و از حد گذشته و بسیار فراوان. (ناظم الاطباء). افراطکننده. مبالغه کننده در کار. درگذرنده از حد کمال. گزافه کار، مقابل مفرّط. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
مرد را خدمت یک روزۀ آن بارخدای
گرچه مسرف بود و مفرط صدساله نو است.
فرخی.
چنین خصلتی نامحمود و ظلمی مفرط از من پیدا شد. (سندبادنامه ص 153). چون به ناحیت آذربیجان افتاد روزی مبالغت ثنای مفرط می راند در باب نهر کر. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 143).
- امثال:
الجاهل اما مفرط او مفرّط، نظیر: نه به آن شوری نه به آن بی نمکی. گاهی از دروازه به درون نمی آید گاهی از سوراخ سوزن بیرون می رود. (امثال و حکم ص 239).
، آنکه سبقت ومبادرت می نماید. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا