رسواو نمایان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : فضوح، ای مفتضح. (محیط المحیط) (معجم متن اللغه) ، بی آبرو و بی ناموس و بی آبروشده و رسواگشته و بدنام. (از ناظم الاطباء). که عیب یا عیبهای نهانی او آشکار شده است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). - مفتضح شدن، رسوا شدن. بدنام شدن. بی آبرو شدن. - مفتضح کردن، رسوا کردن. بدنام کردن. بی آبرو کردن