معنی مفترش - لغت نامه دهخدا
معنی مفترش
- مفترش(مُ تَ رِ)
- آنکه گوید بطوری که خواهد. (آنندراج) (از منتهی الارب) ، چیره شونده و بر زمین افکننده کسی را. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، به ستم گیرنده چیزی را. غصب کننده. (از آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، در پی رونده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، پایمال کننده. (ناظم الاطباء). زیرپای سپرنده. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، گسترده. پهن کرده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از منتهی الارب). و رجوع به افتراش شود، جمل مفترش الظهر، شتر بی کوهان. (از اقرب الموارد) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا