جدول جو
جدول جو

معنی معمول داشتن

معمول داشتن
(کَ دَ)
عمل نمودن. رعایت کردن. (ناظم الاطباء). عمل کردن. اجرا کردن. کار بستن. به کار بردن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و آن عالی جاه باید همین قاعده را معمول دارد. (منشآت قائم مقام) ، استعمال کردن. (ناظم الاطباء) ، متداول ساختن. مرسوم کردن. رایج ساختن
لغت نامه دهخدا