معمودیه. رجوع به معمودی و معمودانی و مادۀ قبل شود. - برکۀ معمودیه، آبی که مسیحیان کودکان خود را طی مراسمی خاص در آن غسل دهند: ز آب چشم من ای دوست روی و موی بشوی که این چو برکۀ معمودیه ست و تو ترسا. مسعودسعد. - چشمۀ معمودیه، برکۀ معمودیه: چون صبح صادق بردمد میر مرا او می دهد جامی به دستش برنهد چون چشمۀ معمودیه. منوچهری. و رجوع به ترکیب قبل شود