جدول جو
جدول جو

معنی معقب

معقب(مُ عَقْ قِ)
پس آینده از هر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)، در پس افکننده. (غیاث)، کسی که به غزا رود و در همان سال آن را تکرار کند. (از اقرب الموارد)، راد (دد) . (زمخشری، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ردکننده. برگرداننده: اﷲ لامعقب لحکمه، حکم خدای را هیچ بازگرداننده و هیچ نقض کننده ای نیست. (اقرب الموارد)، آنکه درنگی می کند و عقب می اندازد و دیری می کند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا