جدول جو
جدول جو

معنی معرکه گیر

معرکه گیر(خوَیْ / خَیْ / خِیْ / خُیْ)
آنکه هنگامۀ بازی را گرم کند چون کشتی گیر و طاس باز و سگ باز و میمون باز و مانند آن. (آنندراج). کشتی گیر و دیگر اهل بازی که در بازار مردم تماشایی را جمع کنند. (غیاث). ریسمان باز و شعبده باز. (ناظم الاطباء). هنگامه گیر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معرکه گرفتن شود
لغت نامه دهخدا