جامۀ خطدار در پیچیدگی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). جامه ای است نفیس و منقش. (غیاث) (آنندراج) : در ممزج باشم و ممزوج کوثر خاطرم در معرج غلطم و معراج رضوان جای من. خاقانی. که وراء ممزج و معرج بغدادی ومطیر و معیر و دبیقی و قباطی مصری و وشی عدنی و بردیمنی تواند بود. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 304). - معرج گر، به معنی بافندۀ معرج. (غیاث) (آنندراج). - معرج گران فلک، عبارت از قضا و قدر که کارخانه داران افلا’اند و بعضی نوشته که عبارت است از عقول عشره و آن ده فرشتگان مقرب اند که به اعتقاد حکما افلاک ساختۀ اوشان است. (غیاث) (آنندراج) : ز معراج او در شب ترکتاز معرج گران فلک را طراز. نظامی (شرفنامه چ وحید ص 17)