از عجمی به عربی آورده شده و این نوعی از لغت است که در اصل عجمی باشد و عرب در آن تصرف کرده از جنس کلام خود ساخته باشند. (غیاث) (آنندراج). تازیگانیده شده یعنی لفظ عجمی را به عربی آوردن و در آن تصرف کرده از جنس کلام عرب گردانیدن. (ناظم الاطباء). لفظی است وضعکردۀ غیرعرب که عرب آن را استعمال کرده باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون). لغتی که در اصل غیرعربی بوده و عرب آن را به طرز و صورت زبان خویش نزدیک و استعمال کرده اند مانند صنج از چنگ، قفش از کفش، سرجین از سرگین، جاموس از گاومیش و نظایراینها. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و این لفظ پارسی است معرب کرده، یعنی تازی گردانیده. (ذخیرۀ خوارزمشاهی، یادداشت ایضاً)