جدول جو
جدول جو

معنی معجل

معجل(مُ عَجْ جِ)
ناقه ای که قبل از تمام شدن سال بچه آرد که زنده ماند، ناقه ای که چون پا در رکاب نهند بجهد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، خرمابن که در حمل نخستین بار آرد. (منتهی الارب). خرمابنی که در نخستین گشن بار آرد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، شبان که شیر ناشتاشکن دوشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، آن که شیر اعجاله به اهل آن آرد. (منتهی الارب) (آنندراج). شبانی که شیر اعجاله آرد. (ناظم الاطباء). آنکه شیر عجاله به اهل خود آرد. (از اقرب الموارد) (ازمحیطالمحیط). و رجوع به عجاله و اعجاله شود، شتاب کننده و پیشی گیرنده. (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا