جدول جو
جدول جو

معنی معامله

معامله
(طَ)
تکلیف دادن کسی را به کاری. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تصرف کردن در بیع و مانند آن، بها کردن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به معامله شود، در سخن اهل عراق، مساقاه است درلغت حجازیان. (از اقرب الموارد) (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا