معنی معافسه
- معافسه (یَ)
- همدیگر مروسیدن. (منتهی الارب). همدیگر را مروسیدن. (ناظم الاطباء). چاره و معالجه کردن و گویند، بات یعافس الأمور. (ازاقرب الموارد) ، پای فانشستنگاه کسی زدن. (تاج المصادر بیهقی). پای بر سرین کسی زدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بازی کردن با زن خویش. (از اقرب الموارد). و رجوع به معافزه شود
